مدیریت سرمایه برای جلوگیری از مشکلات Margin Call:درسهای آموختهشده از تجربه سال 2020
سهامداران و مشتریان گرامی، با توجه به مشکل Margin Call که در سال 2020 بر روی گروه CADJPY اتفاق افتاد و تعدادی از سرمایهگذاران مشکل از دست دادن بخشی از سود و یا سرمایهشان را داشتند که این اتفاق کاملا باعث تاسف برای گروه معاملاتی ما میباشد. همچنین با توجه به اینکه هرگز تضمینی برای بوجود نیامدن چنین مشکلاتی وجود ندارد، بهترین راه جهت برخورد با این مسئله را آگاهی از مکانیزم مدیریت سرمایه میدانیم.
نخست، لطفا به جدول زیر دقت فرمایید، در این جدول به عنوان نمونه، کار بخشی از گروهها به بصورت اعداد اماری تبدیل شده است که از این اعداد بتوان نتیجهگیری کلی را جهت تصمیم وضعیت ریسک و مدیریت سرمایه داشته باشیم.در پایان، وضعیت گروهها را با محاسبات توضیحداده شده در آخرین جدول با یک سری توضیحهای آماری دیگری،جهت تصمیمگیری سرمایهگذاران لیست کرده ایم.
اجازه دهید، جهت شفاف شدن جدول فوق گروه USDCAD pathfinder را مثال بزنیم، با شفاف شدن این ردیف از جدول، مابقی ردیفهای جدول قابل تصمیمگیری است.
این ستون به شدت مهم میباشد و نیاز به توضیح مفاهیم آماری و ریاضی جهت مشخص شدن وضعیت کار میباشد. LR مخفف Linear Regression رگرسیون خطی است. معادله خط به صورت کلی و ساده برابر y=ax+b میباشد که a شیب خط ( در اینجا شیب خط رشد سرمایه در نظر گرفته شود ) و b عرض از مبدا ( در اینجا Balance سرمایه قبل از باز شدن یک بسته معاملاتی ) میباشد. اتفاقاتی که باعث میشود گروه معامله گران از شیب خط فاصله بگیرند را رگرسیون خطی گویند. لطفا به شکل روبرو توجه فرمایید :
فرض کنید معاملهها میبایست از شیب خط مشکی پیروی کنند، اما عوامل بسیار متعدد بازار (به این عوامل در علم اقتصاد uncertainty و یا عدم قطعیت و اطمینان می گویند ) باعث می شود، رفتار سود زیان گروه معامله مطابق نقطه های قرمز باشد، هر چقدر که تحلیل در بازار قویتر انجام گیرد، همپوشانی این دو خط به یکدیگر نزدیک تر است و ضریب همپوشانی Correlation به عدد 1 میرسد، یعنی همپوشانی کامل و نزدیکتر است، هر چقدر این عدد از یک فاصله بگیرد ، نشان از ریسک معاملهگران ما در بازههای زمانی میباشد.
با توجه به توضیحات فوق، لطفا دو گروه USDCAD Pathfinder با EURUSD مقایسه کنید. این به معنی سود رسانی نامناسب گروه EURUSD نمیباشد، بلکه نشان دهنده، خرید ریسک بیشتر در EURUSD و تا رسیدن به سود می باشد. جمله فوق امکان دارد نتیجهگیری اشتباهی را در ذهن سرمایه گذاران شکل دهد که همه سرمایه خود را بر گروه USDCAD Pathfinder انتقال دهند، جهت توضیح این اشتباه اجازه دهید وارد مکانیزم ایمن کردن سرمایه شما در سیستم ما ، مطابق جداول زیر باشیم. این توضیحات جدا از وضعیت بیمه سرمایه می باشد.
حجم معامله جهت ورود به یک بسته معاملاتی میباشد، جدول روبرو نشان دهنده حجم ورود پول در واحد لات، میزان Volume متناظر آن و میزان سود و زیان در قبال یک PIP افزایش و یا کاهش میباشد.
این بدان معنی است که به عنوان مثال ، حجم نیم لات (0.5) معادل ورود 50.000$ پول در یک معامله میباشد که اگر ارز مورد معامله تنها 1% در تمام مدت عمر یک بسته معاملاتی تغییر کند ، این معادل 500$ کل موجودی شما در بالانس است که می تواند افزایش یا کاهش داشته باشد. در این جمله ریسک بصورت کامل و شفاف در معاملات نشان داده شده است، لطفا به آن دقت شود.
میانگین بسته شدن یک بسته معاملاتی (نه یک معامله) بر اساس میزان روز میباشد. از آنجایی که محاسبات ما جهت دریافت سهم سود معامله از سرمایهگذاران پس از بسته شدن بسته معاملاتی و کسر کمسیون و SWAP در معامله میباشد. این عدد، تخمین حدودی جهت به پایان رسیدن یک بسته معاملاتی میباشد. به عنوان مثال، در USDCAD Pathfinder این عدد 3 میباشد، یعنی هر بسته معاملاتی که شروع میشود، حدودا در بازههای مضرب 3 روزه معاملاتی ( 3و6و9و12و...) امکان بسته شدن آن میباشد.
حداکثر زمانی که یک عدد Position در یک بازه زمانی چند ساله باز بوده است. مثلا، هنگامی که در این ستون جلوی USDCAD Pathfinder عدد 38 خورده است، بدان معنی است که در تمام معاملات در بازه هشت سال ما معاملهای نداشتیم که بیش از 38 روز به طول انجامد.
حداقل میزان افت عدد Margin_Level میباشد. مارجین لول یک شاخص درصدی از نسبت اکوئیتی (equity) و مارجین استفاده شده (used margin) است. مارجین لول یا سطح مارجین این امکان را میدهد تا بدانیم چه مقدار وجه برای معاملات جدید در دسترس است. هرچه سطح مارجین بیشتر باشد، به معنی این است که فری مارجین (free margin) بیشتری برای معامله در اختیار است و بالعکس هرچه سطح حاشیه کم باشد خبر از وضعیت نامناسب مارجین آزاد و وضعیت معاملات میدهد.
در صورتی که هیچگونه معامله فعالی (پوزیشن باز) در حساب خود نداشته باشید مارجین لول برابر با صفر خواهد بود. بروکرها، محدودیت برای سطح مارجین (margin level) تعیین میکنند، این محدودیت، بر روی 100 درصد تنظیم میشوند. این بدان معناست که وقتی ارزش خالص شما مساوی یا کمتر از حاشیه مورد نظر باشد، نمیتوانید هیچ موقعیت جدیدی باز کنید.
Margin Level = (Equity / Used Margin) x 100
Equity = Account Balance + Floating Profits (or Losses)
در بروکرهایی که ما با آنها کار میکنیم، زمانی که سطح حاشیه به کمتر از 100 درصد برسد اجازه باز کردن معاملات جدید را نمیدهد و تنها میتوان Hedge مخالف این معاملات را باز کرد و در مارجین لول کمتر از 50%، کلیه حسابهای با بیشترین زیان را میبندد تا میزان Margin_Level به بالای 100% برسد. به این اتفاق که معمولا به از دست دادن کلیه سرمایه در یک اکانت میباشد Margin Call میگویند.
شرایط قرارگیری safe این است که میزان عدد Margin_Level زیر 1000% و یا در بعضی شرایط خاص زیر 1500% قرار نگیرد. معمولا هنگامی که این اتفاق میافتد، ما از سرمایهگذاران درخواست اضافه کردن سرمایه در شرایط حاد به میزان 2 برابر زیان موجود در اکانت را میکنیم. سرمایهگذاران عزیز دقت داشته باشند، اضافه کردن سرمایه میتواند ریسک را کاهش بدهد، اما آن را از بین نمیبرد و احتمال Margin Call کاملا از بین نمیرود اما شانس این را داریم که در بیشتری از مواقع از Margin Call نجات پیدا کنیم.
حال اعدادی که در ستون Minimum Margine_Level% میبینید به شما شفافیتی را نشان میدهند.
این شفافیت بدین صورت است که مثلا در عرض 8 سال ما با حجم 0.5 لات در ارز USDCAD ،هیچ margin call ای نداشتهایم، اما Margin_Level تا 233% کاهش داشته است. این بدان معنی است که بیاغراق ما از سرمایهگذاران در این گروه بیش از 8 بار در بازه 8 ساله درخواست افزایش سرمایه داشتیم که البته کل سرمایه جان به سلامت از Margin Call برده است. این بدان معنی است که حدودا هر یکسال، یکبار نیاز به تزریق پول و سپس آزادسازی آن بوده است.
میانگین مبلغ سود در هر بسته معاملاتی میباشد. امکان دارد سرمایهگذاران با نگاه به history سیستم MT5 مبلغ متفاوتی را مشاهده کنند، دقت شود یک بسته معاملاتی مثلا با 500$ سود میتواند بیش از 10 الی 20 معامله با سود و زیانهای مختلف باشد که نهایتا حد میانگین آن در بازه زمانی طولانی مدت و نه تنها یک بسته معاملاتی به عدد اعلامی در جدول سوق پیدا میکند.
نشانه بازه زمانی است که با توجه به حجم وارد معامله –کاملا با ریسک بالا ورود داشتیم- دارای Margin Call نبودیم، به عنوان مثال از 2016 تا اول 2024 به مدت 8 سال با حجم 0.5 لات هیچ Margin Call ای اتفاق نیفتاده است. البته این نکته نیز ضروری است، با توجه به Minimum Margin Level، میتوان اشاره داشت سالی یکبار، از سرمایهگذاران درخواست افزایش حجم سرمایه در اکانتشان جهت عدم پیش آمدن Margin Call نمودیم. جهت جلوگیری از این تعداد افزایش سرمایه –سالی یکبار- در صورتی که حجم را به 0.2 کاهش دهیم در این شرایط سود کمتر میشود، اما احتمال Margin Call به شدت کاهش میابد و شاهد هیچ نیازی در این 8 سال جهت افزایش سرمایه نبودیم.
نکته قابل توجه از این ستون اطلاعاتی که میتوان به آن اشاره داشت، تنوع رفتار بازار در سالهای مختلف و نیاز به تغییر ریسک در بازههای زمانی میباشد. از طرفی عدم وقوع 8 ساله یک اتفاق، هیچ گارانتی را برای آینده فراهم نمیکند.
مسئله بعدی این است که همیشه افزایش سرمایه باعث فرار از Margin Call نمیشود، اما در شرایط کاری ما و محاسبه ریسک در 8 سال تنها یک مورد را میشود اشاره داشت که با افزایش سرمایه مارجین کال اتفاق افتاده باشد.
روشهای کاهش زیان در اتفاق Margin Call
در این بخش به روشهای کاهش ریسک سرمایه مشتریان در همکاری با ما اشاره خواهیم داشت .
روش اول: یکی از روشهای موفق اشاره به تعداد اکانت یک سرمایهگذار دارد. لطفا به جدول زیر توجه شود. شرایط وقوع احتمالی است و نه 100% و از طرفی سود تخمینی ماهیانه یک اکانت 5% در صد در نظر گرفته شده است.
مارجین کال یک اکانت در پایان | |||||||
تعداد اکانت | 1 ماه | 3 ماه | 4 ماه | 6 ماه | یک سال | میزان حدودی از دست دادن سرمایه | زمان جبران زیان،بدون اتفاق مارجین کال مجدد |
1 | 1 | 95% | غیر قابل جبران ، نیاز به بیمه | ||||
1 | 1 | 85% | غیر قابل جبران ، نیاز به بیمه | ||||
1 | 1 | 80% | غیر قابل جبران ، نیاز به بیمه | ||||
1 | 1 | 70% | غیر قابل جبران ، نیاز به بیمه | ||||
1 | 1 | 40% | هشت ماه بدون بیمه | ||||
2 | 1 | 45% | نه ماه بدون بیمه | ||||
2 | 1 | 35% | هفت ماه بدون بیمه | ||||
2 | 1 | 30% | شش ماه بدون بیمه | ||||
2 | 1 | 20% | چهار ماه بدون بیمه | ||||
2 | 1 | 32% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
3 | 1 | 28% | شش ماه بدون بیمه | ||||
3 | 1 | 18% | چهار ماه بدون بیمه | ||||
3 | 1 | 13% | سه ماه بدون بیمه | ||||
3 | 1 | 3% | یک ماه بدون بیمه | ||||
3 | 1 | 20% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
5 | 1 | 3% | سه ماه بدون بیمه | ||||
5 | 1 | 1% | یک ماه بدون بیمه | ||||
5 | 1 | 0% | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
5 | 1 | 16% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
5 | 1 | 13% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
10 | 1 | 5% | یک ماه بدون بیمه | ||||
10 | 1 | 9% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
10 | 1 | 8% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
10 | 1 | 7% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
10 | 1 | 6% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
100 | 1 | 1% | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
100 | 1 | 0.8% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
100 | 1 | 0.7% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
100 | 1 | 0.6% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
100 | 1 | 0.5% از سود | اصل سرمایه حفظ می باشد | ||||
دقت شود جداول فوق، هنگامی به واقعیت نزدیکتر میباشد که حتما، سرمایهگذاران، پس از بسته شدن یک بسته معاملاتی و گرفتن پیغام از سمت ما، نسبت به خروج پول به کیف پول خود اقدام داشته باشند. برای اینکه جدول بالا از دقت بیشتری برخوردار شود، اجازه دهید، شرایط امکان از بین رفتن دو اکانت را با یکدیگر بررسی کنیم. در واقع احتمال از بین رفتن دو اکانت در یک بازه زمانی یک ماهه چقدر می باشد؟ جهت، پاسخ به این طرح مسئله میبایست ضریب بتا یا همپوشانی این اکانتها را با یکدیگر مقایسه نماییم. نخست، توضیحی در مورد ضریب بتا، به انگلیسی: Beta coefficient در دانش مالی شاخصی است از ریسک سیستماتیک یک سرمایهگذاری یا مجموعهای از داراییهای مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار و یا نسبت به یکدیگرسنجیده میشود .
ضریب بتا نسبت به مقدار ۱ و یا 100% سنجیده میشود، بدین معنا که ضریب بتای یک، بزرگتر از یک و کوچکتر از یک، به ترتیب نشاندهنده هم شدت بودن، شدیدتر بودن و ملایمتر بودن نرخ بازده سرمایهگذاری مورد نظر، با بازده نسبت به یک اکانت دیگر میباشند. ضریب بتای صفر نیز نشاندهنده بیتفاوتی و استقلال تغییرات بازده اکانت مورد نظر، نسبت به اکانت مقابل خود میباشد.
در نهایت علامت مثبت ضریب بتا، همسو بودن و علامت منفی این ضریب، غیرهمسو بودن تغییرات یک اکانت مورد نظر با تغییرات اکانت دیگر را نشان میدهد. در اینجا بازده را بصورت همسویی و غیر سوگیری در نظر بگیرید.به ضریب بتا ریسک سیستماتیک (در مقابل ریسک غیرسیستماتیک که همان جذر انحراف از معیار بازده میباشد) نیز گفته میشود. جدول زیر، ضریب بتا گروههای مختلف را نسبت به هم نشان میدهد:
فرض کنید که سرمایهگذار دارای دو اکانت USDCAD و EURUSD میباشد این دو طبق جدول فوق ضریب همپوشانی -59.1% دارند یعنی اگر مجموع انباشته معاملات ما در USDCAD همگی Buy باشد و انباشت معاملات ما در EURUSD همگی Sell باشد احتمال کال مارجین این دو اکانت با یکدیگر 46.4% میباشد، سلولهای سفید رنگ، نشان از وضعیت مناسب این گروهها نسبت به یکدیگر دارند. البته این توضیح نیاز است که اگر حجم این دو گروه با هم یکسان باشند، این عدد اتفاق میافتد، اگر حجم یکی 0.5 لات و دیگری 0.3 لات باشد این احتمال به 27.9% کاهش میابد. از طرفی اگر روش گروههای معاملاتی هر دو یکسان باشد باز به این احتمال میرسیم اما با روش رفتارهای متفاوت و گروههای مختلف معاملهگران این عدد به کمتر 15.21 % کاهش میابد.
روش دوم: جهت کاهش ریسک Margin Call، کاهش حجم ورود میباشد، همانطور که در جدول یک توضیح داده شده است، استفاده از حجمهای کمتر در معاملات باعث کاهش ریسک میباشد، حجمهای کمتر، به مراتب باعث میشود، سرمایه در ریسک کمتری قرار گیرد و فاصله تا Margin Call بیشتر شود.
روش سوم : استفاده از بیمه سرمایهگذاری میباشد که در صفحه مربوطه به تفصیل شرح داده شده است.
جهت اطلاع بیشتر لطفا جدول زیر و توضیحات مربوطه هر گروه را مطالعه فرمایید. توجه شود اطلاعات جدول شامل یک بازه هشت ساله کار معاملهگران ما میباشد ، طبیعتا این اعداد در بازههای کوتاه کیفیت مطلوبتری از خود به جا گذاشتهاند.
Fully Conservative=1 , Fully Aggressive=10 | Avrage trade time/Day | DEEP Risk Time | Equity DD % | Consecutive wins/losses | Sharpe Ratio | Recovery Factor | Profit Factor | Expected Payoff | Symbol |
3 | 19 | 194 | 58.96 | 16/2 | 0.78 | 4.92 | 2.09 | 75.64 | EURAUD |
2 | 13 | 139 | 56.99 | 11/1 | 0.88 | 3.62 | 2.76 | 76.9 | AUDUSD |
4 | 15 | 152 | 40.59 | 13/1 | 0.68 | 3.28 | 1.84 | 58.35 | GBPAUD |
8 | 3 | 38 | 24.17 | 16/2 | 0.73 | 3.79 | 1.56 | 22.92 | USDCAD Pathfinder |
7 | 12 | 124 | 47.88 | 15/2 | 0.52 | 2.89 | 1.41 | 16.52 | AUDCAD |
5 | 20 | 200 | 51.03 | 18/1 | 0.73 | 2.88 | 2.49 | 37.57 | USDCAD |
4 | 12 | 126 | 68.98 | 15/2 | 0.59 | 3.28 | 1.77 | 16.15 | GBPNZD |
7 | 4 | 47 | 29.5 | 14/2 | 0.67 | 3.31 | 1.36 | 8.59 | USDCAD Post |
4 | 9 | 96 | 45.95 | 15/2 | 0.53 | 3.64 | 1.73 | 13.82 | EURCAD |
9 | 3 | 36 | 17.74 | 13/2 | 1 | 3.29 | 1.43 | 10.62 | EURUSD |
3 | 28 | 281 | 23.16 | 15/2 | 0.75 | 3.38 | 3.72 | 53.31 | XAGEUR |
6 | 19 | 191 | 63.31 | 16/2 | 0.5 | 2.19 | 1.78 | 37.85 | XAGAUD |
6 | 15 | 153 | 42.69 | 16/1 | 0.38 | 1.6 | 2.05 | 52.28 | NZDCAD |
8 | 17 | 178 | 51.38 | 13/2 | 0.47 | 1.79 | 1.53 | 17.84 | XAUUSD |
6 | 6 | 67 | 43.71 | 17/2 | 0.64 | 1.34 | 1.54 | 4.7 | EURGBP |
دو پارامتر "Profit Factor" و "Recovery Factor" از جمله معیارهای مهم برای ارزیابی عملکرد یک سیستم معاملاتی هستند.
Profit Factor یا فاکتور سود، نسبتی است که سود کلی (gross profit) به ضرر کلی (gross loss) را نشان میدهد. این پارامتر به طور خاص با فرمول روبرو محاسبه میشود.
اگر مقدار فاکتور سود بیشتر از 1 باشد، نشاندهنده این است که سیستم معاملاتی سودآور است. به عنوان مثال، اگر فاکتور سود 1.5 باشد، به این معناست که سود کلی 1.5 برابر بیشتر از ضرر کلی است.
Recovery Factor یا فاکتور بازیابی، نشاندهندهی توانایی سیستم معاملاتی در جبران ضررهای خود است. این پارامتر با تقسیم سود خالص (net profit) به حداکثر افت سرمایه (maximum drawdown) محاسبه میشود.
این پارامتر نشان میدهد که سیستم معاملاتی چقدر کارآمد، در بازگرداندن سرمایه پس از تجربهی یک افت سرمایه است. مقدار بیشتر فاکتور بازیابی نشاندهندهی کارایی بالاتر سیستم معاملاتی در جبران ضررها است.
تحلیل نسبت Recovery Factor به Profit Factor
نسبت Recovery Factor به Profit Factor میتواند اطلاعاتی دربارهی کارایی و پایداری سیستم معاملهگران ارائه دهد. اگر این نسبت مورد توجه قرار گیرد، میتواند به تحلیلگران و سرمایهگذاران کمک کند تا درک بهتری از میزان توانایی سیستم در جبران ضررها و همچنین سودآوری آن داشته باشند.
نسبت بالا (Recovery Factor) به Profit Factor بالا
- این نشاندهندهی این است که سیستم معاملاتی نه تنها سودآور است -دارای Profit Factor بالا-، بلکه به خوبی میتواند ضررها را جبران کند -دارای Recovery Factor بالا-
- به عبارت دیگر، سیستم معاملاتی پس از افت سرمایه، توانایی سریعی در بازگرداندن سرمایه دارد.
نسبت پایین (Recovery Factor) به Profit Factor بالا
- این ممکن است نشان دهد که سیستم معاملاتی هر چند سودآور است (دارای Profit Factor بالا)، اما در جبران ضررها چندان موفق نیست (دارای Recovery Factor پایین)
- به عبارت دیگر، سیستم ممکن است سودآور باشد، ولی پس از مواجهه با افت سرمایه به زمان بیشتری نیاز دارد تا به حالت اولیه بازگردد.
اهمیت این نسبت در ارزیابی سیستم معاملهگران
- پایداری و ثبات: نسبت بالاتر نشان میدهد که سیستم معاملهگران پایدارتر و در مواجهه با نوسانات بازار مقاومتر است.
- مدیریت ریسک: نسبت بالاتر میتواند به معنای مدیریت بهتر ریسک و توانایی بالاتر در کنترل و محدود کردن افت سرمایه باشد.
- انتخاب سیستم معاملاتی: برای سرمایهداران که به دنبال سیستمهای پایدار و کمریسک هستند، نسبت بالاتر Recovery Factor به Profit Factor میتواند معیاری مهم برای انتخاب سیستم معاملاتی مناسب باشد.
Sharpe Ratio
نسبت شارپ (Sharpe Ratio) یکی از مهمترین معیارها در ارزیابی عملکرد سرمایهگذاریها و سیستمهای معاملاتی است. این نسبت توسط ویلیام شارپ توسعه داده شده است و نشان میدهد که به چه میزان بازده سرمایهگذاری به ریسک آن مرتبط است. به طور دقیقتر، نسبت شارپ نشان میدهد که سرمایهگذاری یا سیستم معاملاتی چقدر بازده اضافی (مازاد بر نرخ بدون ریسک) به ازای هر واحد ریسک تحمل شده تولید میکند.
فرمول نسبت شارپ
نسبت شارپ به صورت مقابل محاسبه میشود:
که در آن:
- Rp: بازده پرتفوی (یا سیستم معاملاتی)
- Rf: نرخ بازده بدون ریسک(معمولاً سود بانکی، دقت شود چون محاسبات بر اساس دلار است، سود فدرال بانکهای خارجی در نظر گرفته میشود)
- σp: انحراف استاندارد بازده پرتفوی(یا سیستم معاملاتی) که به آن ریسک، هم میگویند.
تفسیر نسبت شارپ
نسبت شارپ مثبت و بالا:
- نشاندهنده این است که سیستم معاملاتی یا پرتفوی به ازای هر واحد ریسک تحمل شده، بازده بالایی ایجاد میکند.
- این وضعیت معمولاً مطلوب تلقی میشود و نشاندهنده عملکرد قوی و مدیریت موثر ریسک است.
نسبت شارپ مثبت و پایین:
- نشان میدهد که سیستم معاملاتی یا پرتفوی بازدهی ایجاد میکند اما به ازای هر واحد ریسک، بازده کمی دارد.
- این وضعیت نشاندهنده عملکرد ضعیفتر و یا ریسک بالاتر نسبت به بازده است.
نسبت شارپ منفی:
- نشان میدهد که سیستم معاملاتی یا پرتفوی بازده کمتری از نرخ بدون ریسک ایجاد میکند و ممکن است حتی زیانده باشد.
- این وضعیت نشاندهنده عملکرد ضعیف و ریسک بالا است.
اهمیت نسبت شارپ
- ارزیابی عملکرد: نسبت شارپ، ابزاری مفید برای مقایسه عملکرد سیستمهای معاملاتی و پرتفویهای مختلف است.
- مدیریت ریسک: نسبت شارپ به تحلیلگران و سرمایهداران کمک میکند تا ریسک و بازده را به صورت جامعتر و معنادارتری ارزیابی کنند.
- تصمیمگیری سرمایهگذاری: سرمایهگذاران میتوانند از نسبت شارپ برای انتخاب بهترین گروهای معاملهگری ما بر اساس میزان ریسک و بازده استفاده کنند.
به طور خلاصه، نسبت شارپ، یک ابزار کلیدی در مدیریت و ارزیابی عملکرد سرمایهگذاریها و سیستمهای معاملاتی است که به تحلیلگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند.
Equity Drawdown % (درصد افت سرمایه): یکی از معیارهای کلیدی برای ارزیابی ریسک یک سیستم معاملاتی یا پرتفوی سرمایهگذاری است. این معیار نشاندهنده میزان افت ارزش حساب سرمایهگذاری از نقطهی اوج (High) به نقطهی حضیض (Low) در یک دوره زمانی مشخص است. به عبارت دیگر، Drawdown میزان افت سرمایهای است که در طی یک دوره زمانی تجربه میشود.
فرمول محاسبه Equity Drawdown %
درصد افت سرمایه به صورت فرمول سمت راست محاسبه میشود که در آن:
- Peak Value: بالاترین ارزش حساب سرمایهگذاری در دوره زمانی مشخص.
- Trough Value: پایینترین ارزش حساب سرمایهگذاری بعد از نقطه اوج در همان دوره زمانی.
تفسیر درصد Equity Drawdown
- افت سرمایه کم:
- نشاندهنده ریسک کمتر و ثبات بیشتر سیستم معاملاتی یا پرتفوی است.
- برای سرمایهگذارانی که به دنبال کاهش ریسک هستند، این وضعیت مطلوبتر است.
- افت سرمایه زیاد:
- نشاندهنده ریسک بالاتر و نوسانات بیشتر در سیستم معاملاتی یا پرتفوی است.
- این وضعیت میتواند نگرانیهایی را برای سرمایهگذاران ایجاد کند، به خصوص اگر دوره بازگشت به نقطه اوج طولانی باشد. در بازار فارکس این عدد در صورتی که به 70% برسد کاملا نگران کننده میباشد
اهمیت Equity Drawdown
- مدیریت ریسک: افت سرمایه به سرمایهگذاران کمک میکند تا میزان ریسک سیستم معاملاتی یا پرتفوی خود را بهتر درک کنند.
- ارزیابی عملکرد: بررسی افت سرمایه به تحلیلگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا عملکرد سیستمهای معاملاتی مختلف را مقایسه کرده و بهترین گزینهها را انتخاب کنند.
- تصمیمگیری سرمایهگذاری: با تحلیل افت سرمایه، سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات بهتری درباره تخصیص سرمایه و انتخاب استراتژیهای معاملاتی بگیرند.
- پایداری و ثبات: سیستمهایی که افت سرمایه کمتری دارند، معمولاً پایدارتر و قابل اعتمادتر هستند.
حداکثر افت سرمایه (Maximum Drawdown)
این معیار خاصترین نوع افت سرمایه است که نشاندهنده بزرگترین افت سرمایه در یک دوره زمانی مشخص میباشد. حداکثر افت سرمایه میتواند به عنوان یک معیار مهم برای ارزیابی ریسک کلی سیستم معاملاتی استفاده شود.
به طور خلاصه، Equity Drawdown % یک ابزار مهم در تحلیل ریسک و ارزیابی عملکرد سیستمهای معاملاتی و پرتفویهای سرمایهگذاری است و به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصمیمات بهتری در مدیریت سرمایه و انتخاب استراتژیهای معاملاتی بگیرند.
H:M:L
مخفف انتخاب ریسکHigh، Medium و Low میباشد. یکی از مقادیری که تاثیرگذار در این شاخص میباشد، حجم ورود (volume) است. در اینجا، حجم ورودیها بنا به انتخاب ریسکی که سرمایهگذار انتخاب میکند در نحوه ورودبه معامله لیست شده اند.